نفسم می گیرد,در هوایی که نفسهای تو نیست....
|
لمس کن کلماتی را که برایتــــ می نویسمـــ تا بخوانی و بفهمی که چقدر جایت خالیســــت
تا بدانی نبودنت آزارمــــ می دهد
لمس کن نوشـــــته هایی که لمس ناشدنیست . که از قلبمــــــ می آید
لمس کن گونه های خــــیس کاغذ را
لمس کن لحظه هایمــــ را ...
تو که می دانی من چگونه عاشقتـــــ هستم ، پس لمس کن این با تو نبودنــــــ ها را
لمس کن که نیستی تا کلماتـــــــ در کاغذ آشنایتـــــــ باشـــــند..